04:38 , 1404/2/19
کد خبر: 000139522
بازدید: 1219
خبرنگار: تقی مولوی
سفر به اعماق تاریخ: اسناد باستانی، نام «خلیج فارس» را فریاد می‌زنند!

ایونانیوز فاش می‌کند: سفری به اعماق تاریخ و کشف اسناد شگفت‌انگیز از سومر و ایلام تا یونان و روم باستان! چگونه نام «خلیج فارس» برای هزاران سال بر تارک این آبراه استراتژیک درخشیده و هر ادعای دیگری را در گذر زمان به چالش می‌کشد؟ با ما همراه باشید تا پرده از این حقیقت تاریخی برداریم.

آیا می‌دانستید نامی که امروز بر سر آن مناقشه است، ریشه‌ای چندهزارساله در قلب تمدن‌های باستان دارد و اسناد انکارناپذیر تاریخی، هرگونه تردید را زدوده و حقیقت را آشکار می‌سازد؟ حقیقتی که شاید عده‌ای نمی‌خواهند شما بدانید!

به گزارش ایونا، در گذر هزاره‌ها، آبراهی که امروز با نام پرافتخار «خلیج فارس» می‌شناسیم، نه تنها شاهدی بر تبادلات تجاری و فرهنگی گسترده بوده، بلکه نام آن نیز همواره بازتابی از هویت تاریخی و تمدنی منطقه، به ویژه ایران زمین، بوده است. پژوهشی جامع بر اساس منابع کهن نشان می‌دهد که چگونه نام «پارس» از دوران باستان با این پهنه آبی گره خورده و هرگونه تلاش برای تحریف این حقیقت تاریخی، در برابر اسناد متقن رنگ می‌بازد.

فجر تاریخ: نخستین نام‌ها از بین‌النهرین تا ایلام

کاوش در متون کهن بین‌النهرین، ما را به نخستین نام‌های ثبت شده برای این خلیج رهنمون می‌شود. سومریان، اولین تمدن صاحب خط در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد [cite: 9]، از این پهنه آبی با عنوان «دریای پایین» (ta^mtumsˇaplıˉtum / A.AB.BA ŠA.PÈL.LA) یاد می‌کردند[cite: 9]. این نام‌گذاری، در تقابل با «دریای بالا» (مدیترانه)، بیانگر دیدگاه جغرافیایی آنان از مرکز بین‌النهرین بود[cite: 9]. هرچند این نام فاقد بار قومی یا سیاسی بود، اما اهمیت کیهانی آب در نگاه سومریان و ارتباط خلیج فارس با مفهوم «آبزو» (اقیانوس اولیه آب شیرین) [cite: 10, 11]، نشان‌دهنده جایگاه ویژه این دریا در جهان‌بینی آنان است.

امپراتوری اکد نیز همین اصطلاح «دریای پایین» را به ارث برد [cite: 13] و علاوه بر آن، از نام «دریای تلخ» (NarMarratu) نیز استفاده کرد [cite: 14] که احتمالاً به شوری آب خلیج فارس اشاره داشته است. تمدن ایلام در جنوب غربی ایران، که تعاملات گسترده‌ای با بین‌النهرین داشت [cite: 16]، نیز ظاهراً از همین نام «دریای پایین» استفاده می‌کرده و نام‌های جغرافیایی ساحلی متعددی مانند لیان (بوشهر امروزی)، دیلمون و ملوخا، گواه حضور پررنگ آنان در کرانه‌های این دریاست[cite: 17].

طلوع امپراتوری پارس: کتیبه داریوش و «دریایی که از پارس می‌آید»

با ظهور امپراتوری هخامنشی (۵۵۰-۳۳۰ پ.م.) که تمامی سواحل خلیج فارس را در بر می‌گرفت [cite: 19]، نام این دریا نیز با هویت ایرانی پیوندی ناگسستنی یافت. یکی از مهم‌ترین و کهن‌ترین اسناد در این زمینه، کتیبه داریوش بزرگ در سوئز (DZc، حدود ۵۲۲-۴۸۶ پ.م.) است[cite: 19]. در این کتیبه تاریخی، به صراحت از «دریایی که از پارس آغاز می‌شود/می‌رود» (DrayatyahachaˉPaˉrsaˉaitiy) یاد شده است[cite: 20]. این عبارت، نه تنها یک توصیف جغرافیایی، بلکه یک بیانیه ژئوپلیتیکی قدرتمند از سوی داریوش است که دسترسی و کنترل ایران بر این آبراه حیاتی را اعلام می‌دارد[cite: 22]. این نام‌گذاری، سرآغازی برای تثبیت جهانی نام «خلیج فارس» شد[cite: 23].

گواهی مورخان و جغرافیدانان یونان و روم باستان: «پِرسیکون کُلپوس» و «سینوس پرسیکوس»

یونانیان باستان، همزمان با رویارویی با شاهنشاهی هخامنشی، شروع به استفاده از اصطلاحاتی کردند که تسلط ایران بر منطقه را بازتاب می‌داد. نام «پِرسیکون کُلپوس» (Περσικοˋν κοˊλπον – خلیج فارس) به سرعت در منابع یونانی رایج شد[cite: 26]. مورخان و جغرافیدانان برجسته‌ای چون هکاتئوس میلتی (حدود ۵۰۰ پ.م.) و هرودوت (حدود ۴۵۰ پ.م.) از نخستین افرادی بودند که این نام را به کار بردند[cite: 26]. این انتخاب نام، اختراعی مستقل نبود، بلکه انعکاسی از واقعیت ژئوپلیتیکی آن دوران، یعنی تسلط ایران هخامنشی بر سواحل شمالی این دریا بود[cite: 26].

نکته بسیار حائز اهمیت، تمایزی است که نویسندگان کلاسیک یونانی از همان ابتدا میان «پِرسیکون کُلپوس» (خلیج فارس) و «آرابیوس کُلپوس» (خلیج عربی، که به دریای سرخ امروزی اطلاق می‌شد) قائل بودند[cite: 28, 38]. این تمایز قاطع، هرگونه ادعای بعدی مبنی بر اطلاق تاریخی «خلیج عربی» به خلیج فارس را از اساس باطل می‌کند[cite: 29, 40].

نویسندگان شهیری چون استرابون (حدود ۶۴ پ.م. – ۲۴ م.) به طور مداوم از «پرسیکون کلپوس» یا «پرسیس تالاسا» (دریای پارس) استفاده کرده‌اند[cite: 32]. بطلمیوس، جغرافیدان نامدار (حدود ۱۰۰-۱۷۰ م.) در اثر گرانسنگ خود «جغرافیا» و نقشه‌های همراه آن، همواره این آبراه را با نام «سینوس پرسیکوس» (معادل لاتین خلیج فارس) مشخص کرده است[cite: 32]. آریان، مورخ لشکرکشی‌های اسکندر، نیز در آثار خود از «پرسیکون کلپوس» بهره برده است[cite: 32].

این سنت نام‌گذاری در دوران روم باستان نیز ادامه یافت. پلینی بزرگ (۲۳/۲۴-۷۹ م.) در اثر خود «تاریخ طبیعی» از هر دو اصطلاح «سینوس پرسیکوس» و «ماره پرسیکوم» (دریای پارس) استفاده کرده است[cite: 35]. کوینتوس کورتیوس روفوس (مورخ رومی قرن اول م.) نیز آن را «آکواریوس پرسیکو» (دریای پارس) نامیده است[cite: 37]. این تداوم، جایگاه «خلیج فارس» را به عنوان نام استاندارد و کلاسیک در سراسر جهان متمدن آن روزگار تثبیت کرد.

دوران ساسانیان: تداوم هویت ایرانی با «پودیگ» و «دریای پارس»

امپراتوری ساسانی (۲۲۴-۶۵۱ م.) با تکیه بر هویت قدرتمند ایرانی خود، از نام پهلوی (پارسی میانه) «پودیگ» یا «پوئیتیکَ»، به معنای «پاک‌کننده» یا «تطهیرکننده»، برای اشاره به خلیج فارس استفاده می‌کرد که در متون زرتشتی مانند «بندهشن» یافت می‌شود[cite: 45]. این نام، مفاهیم دینی و اساطیری را نیز در خود داشت و نشانگر اهمیت مقدس این پهنه آبی در جهان‌بینی ایرانیان ساسانی بود[cite: 45]. همچنین، اصطلاح «دریا ای پارس» (دریای پارس) یا مشابه آن در زبان پهلوی، تداوم مستقیم همان مفهوم پارسی باستان را نشان می‌دهد[cite: 48].

عصر طلایی اسلام: «بحر فارس» و «خلیج فارس» در آثار اندیشمندان مسلمان

با ظهور اسلام و گسترش زبان عربی، جغرافیدانان و مورخان بزرگ اسلامی، از جمله دانشمندان برجسته عرب‌زبان، به طور گسترده به استفاده از اصطلاحاتی که به «دریای پارس» یا «خلیج فارس» ترجمه می‌شوند، ادامه دادند[cite: 50]. این امر نشان می‌دهد که این نام به عنوان یک اصطلاح جغرافیایی تثبیت‌شده و مورد احترام، فارغ از پیشینه قومی محققان، پذیرفته شده بود.

بزرگانی چون اصطخری (قرن دهم م.) در کتاب «المسالک و الممالک» و نقشه‌های همراه آن، از «بحر فارس» (دریای پارس) استفاده کرده است[cite: 51]. ابن حوقل (قرن دهم م.) در اثر خود «صورة الارض» نیز همین نام را به کار برده است[cite: 51]. مسعودی (قرن دهم م.) آن را «خلیج فارس» نامیده است[cite: 51]. یاقوت حموی (قرن سیزدهم م.) در فرهنگ جغرافیایی خود «معجم البلدان» از «بحر فارس» یاد کرده [cite: 51] و ابن خلدون (قرن چهاردهم م.) نیز از «خلیج فارس» استفاده نموده است[cite: 51]. این کاربرد گسترده در مهم‌ترین آثار علمی آن دوران، نام «دریای پارس/خلیج فارس» را برای قرن‌ها در جهان اسلام و فراتر از آن استانداردسازی کرد.

نقشه‌های تاریخی: گواهی خاموش هزاران ساله

سنت نقشه‌نگاری اسلامی، به‌ویژه «مکتب بلخی» که شامل اصطخری و ابن حوقل بود، در نقشه‌های خود به طور مداوم خلیج فارس را با نام «بحر فارس» (دریای پارس) مشخص می‌کردند[cite: 53]. این نقشه‌ها که برای قرن‌ها مورد استناد و نسخه‌برداری قرار می‌گرفتند، این نام‌گذاری را بیش از پیش تقویت کردند.

این تداوم در نقشه‌های اروپایی از دوران رنسانس تا اوایل دوران مدرن نیز به وضوح قابل مشاهده است[cite: 56]. نقشه‌نگاران برجسته اروپایی مانند مرکاتور، اورتلیوس و بلین، با تکیه بر سنت‌های بطلمیوسی و اکتشافات جدیدتر، همواره از نام «خلیج فارس» یا معادل‌های آن (Sinus Persicus, Golfe Persique, Golfo Persico) استفاده کرده‌اند[cite: 56]. آمارهای موجود نشان می‌دهد که «بیش از ۶۰۰۰ نقشه ترسیم‌شده قبل از ۱۸۹۰ از این اصطلاح [خلیج فارس] استفاده می‌کنند و تنها بخش ناچیزی از آنها از جایگزین‌ها بهره برده‌اند»[cite: 59]. این حجم عظیم از اسناد نقشه‌نگاری، گواهی انکارناپذیر بر اصالت تاریخی و پذیرش بین‌المللی این نام در طول قرون متمادی است[cite: 60].

مناقشه معاصر در برابر تاریخ کهن

با وجود این پیشینه تاریخی روشن و مستند، در قرن بیستم تلاش‌هایی برای طرح نام‌های دیگر صورت گرفت[cite: 7]. اما این تلاش‌ها در برابر وزن سنگین هزاران سال تاریخ و اسناد متقن، فاقد اعتبار است. نهادهای بین‌المللی مانند گروه کارشناسان نام‌های جغرافیایی سازمان ملل متحد (UNGEGN) و سازمان آب‌نگاری بین‌المللی (IHO) عموماً نام «خلیج فارس» یا «خلیج ایران (خلیج فارس)» را به رسمیت می‌شناسند[cite: 7].

مروری بر نام‌های غالب از سپیده‌دم تاریخ تا دوران معاصر («دریای پایین»، «دریای تلخ»، «دریایی که از پارس می‌آید»، «پرسیکون کلپوس»، «سینوس پرسیکوس»، «پودیگ»، «بحر فارس» و «خلیج فارس») نشان‌دهنده یک سیر تکاملی است که از دوران هخامنشی به روشنی با هویت «پارس» و «ایران» گره خورده و این پیوند توسط تمدن‌های بزرگ بعدی پذیرفته و تداوم یافته است[cite: 62, 63, 64].

شواهد تاریخی از منابع متنی، کتیبه‌ای و نقشه‌نگاری به طور قاطع از نام «خلیج فارس» و هم‌خانواده‌های تاریخی آن به عنوان نام کهن و دیرینه این آبراه حمایت می‌کند[cite: 66]. هر نام جایگزینی برای این پهنه آبی، ریشه‌ای بسیار جدیدتر داشته و فاقد عمق و اعتبار اسناد تاریخی است که نام «خلیج فارس» از آن برخوردار است[cite: 67].


جدول خلاصه نام‌های کهن خلیج فارس بر اساس مستندات تاریخی:

  • سومری (حدود ۳۰۰۰-۲۰۰۰ پ.م.): A.AB.BA ŠA.PÈL.LA / ta^mtumsˇaplıˉtum (دریای پایین) [cite: 70]
  • اکدی (حدود ۲۳۰۰-۲۱۰۰ پ.م.): ta^mtumsˇaplıˉtum (دریای پایین)؛ NarMarratu (دریای تلخ/رود شور) [cite: 70]
  • ایلامی (حدود ۲۷۰۰-۵۳۹ پ.م.): استفاده از «دریای پایین»؛ نام‌های ساحلی مانند لیان [cite: 70]
  • پارسی باستان (هخامنشی، حدود ۵۵۰-۳۳۰ پ.م.): Draya tya hacha^ Pa^rsa^ aitiy (دریایی که از پارس می‌آید)؛ Parsa Darya (دریای پارس) - منبع: کتیبه سوئز داریوش [cite: 70]
  • یونانی (کلاسیک/هلنیستی، حدود ۵۰۰ پ.م. - قرن اول پ.م.): Περσικοˋν κοˊλπον (Persikon kolpos - خلیج فارس)؛ Περσιˊς θαˊλασσα (Persis thalassa - دریای پارس) - منابع: هکاتئوس، هرودوت، نئارخوس، استرابون [cite: 70]
  • رومی (حدود قرن اول پ.م. - قرن چهارم م.): Sinus Persicus (خلیج فارس)؛ Mare Persicum (دریای پارس) - منابع: پلینی بزرگ، بطلمیوس، ک. کورتیوس روفوس [cite: 70]
  • پهلوی (ساسانی، حدود ۲۲۴-۶۵۱ م.): Pu^dı^g/Pu^itika (دریای پاک‌کننده/تطهیرکننده)؛ (Draya^ ı^ Pa^rs - دریای پارس) - منبع: بندهشن [cite: 70]
  • عربی (عصر طلایی اسلامی، حدود قرن ۸-۱۴ م.): بحر فارس (Baḥr Faˉris - دریای پارس)؛ خليج فارس (Khalıˉj Faˉris - خلیج فارس) - منابع: اصطخری، ابن حوقل، مسعودی، یاقوت، ابن خلدون [cite: 70]

نظر شما






نظرات

آخرین اخبار

اخبار پر بازدید